خوب بشنو جوان زمن پندی
سودمندی به از تنومندی
بار از دوش لنگ برداری
به که کوهی زسنگ برداری
********
سخن چون بگویی طرف را بسنج
مبادا نفهمد در افتی به رنج
حقایق مگو با کس کند هوش
که خونش رسانی به قله ی جوش
********
عامه راچو خواهی رام کنی
آنها را سبک در دام کنی
گفتاورد گردان گفته ی خویش
تا دلهایشان آرام کنی
********
خروس مغزی که خرس پیکر است
غلام تدبیر فرد دیگر است
نشان انسان به عقل است و بس
جز این چو گوریل یک سبک سراست
********
مغز بی خرد غربال ندارد
هر خرافه را او راست شمارد
اشتباه فهمد فکر فسیلش
گاه جای درمان درد گذارد
********
باز باز غمم پر باز کرد
باز زخم تنم سر باز کرد
باز چنگ دگر زد بر دلم
دهر درد دگر آغاز کرد
********
امان از دست آن کس که دو روست
حسودی بی حیا بی چشم روست
اگر در نزد تو چون آدم است
مکن باور که این یک نیمه روست
********
دکتر نادر نوری ( نافذ)
شکم را به شقیقه بستن ( پیوند دادن)
دو جستار( موضوع یا بحث) نابسته (نا مربوط ) را در هم آمیختن و کوشش برای پیوند آن دو
فرهنگ نافذ ( دکتر نادر نوری )
روزی سوار بر آرزوهای بربادرفته ، پیاده در خیابانهای خیال در راهی می رفتم .
آقا زاده ای رانت خوار بر دنای ملت سوار، پیش پایم ایستاد که
: ای نادر در راه مانده، ای همان که روز و شب کتاب خوانده ،
تاکنون با قلم غلمبه ات به کدام قله رسیده ای و مزه ی کدام خوشی را چشیده ای ؟
ای نادر پیر، درس خوانده ی بی تدبیر ،
بیا چون ما ره دروغ و اختلاس گیر
که سعدی فرموده :
ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی
گفتم :
هر چند راحت به راهت نازی
سدها رذالت نهان در آن است
گرچه به ذهنت زرنگی خوب است
پایان پوچت به قبرستان است
____///______
دکتر نادر نوری (نافذ) بهمن ۹۹
مگسی با کوه چو به جنگ بخاست
چه خراشی داد از آن کوه چه کاست ؟
دکتر نادر نوری ( نافذ)
****
چون نیستت مرکب رادفردان
الاغ از معرکه بازگردان
دکتر نادر نوری ( نافذ)
****
برق گرفته از سیم می ترسد
توفان زده از نسیم می ترسد
دکتر نادر نوری ( نافذ)
****
گنه کرد در گنابا یک فرد جانی
گرفتند در گناوه یک جوز جانی
دکتر نادر نوری ( نافذ)
****
من از بهر بهروز بوده خطابم
تو از هال هادی دادی جوابم
دکتر نادر نوری ( نافذ)
*****
گرد خرافه گر بر مغز نشیند
هیچ حماقتی به چشم نبیند
دکتر نادر نوری ( نافذ)
****
اگر چه نمانی به تن جاودان
ولی تا که هستی تو سالم بمان
دکتر نادر نوری ( نافذ)
****
دشمن آگاهی نه اهل گفتگوست
کین شتر در دل ددی درنده خوست
دکتر نادر نوری( نافذ )
****
مکن پای در کفش بزرگان فلان
شماره ی پایت را اول بدان
دکتر نادر نوری( نافذ )
****
اگر چند دانا و فرد رهی
جوابی که دادی نباشد سهی
دکتر نادر نوری( نافذ )
****
مشو شادهرگز در مرگ کسی
بسا او رها شد خود در قفسی
دکتر نادر نوری( نافذ )
****
به چه کار آیدت علم دین داشتن
نخ خود رشتن وتخم کین کاشتن
دکتر نادر نوری( نافذ )
****
گر رحم کنی بر وحشی هار
گازیده شوی از هار بسیار
دکتر نادر نوری( نافذ )
****
گذشته دوره های کنیز و برده
خزعبلات خود را به خورد خر ده
دکتر نادر نوری( نافذ )
****
اگر پذیری یک ظن بی دلیل
به راستی هستی یک ظن ذلیل
دکتر نادر نوری( نافذ )
****